به گزارش شهرآرانیوز؛ مهران مدیری، یکی از چهرههای پرآوازه تلویزیون ایران در عرصه کمدی، چند هفتهای است که با سریال «قهوه پدری» در پلتفرم فیلم نت به میدان بازگشته است. این سریال که در ژانر کمدی فانتزی ساخته شده است، به کارگردانی مهران مدیری، تهیه کنندگی جواد فرحانی و نویسندگی امیر برادران، وعدهای تازه به مخاطبان شبکه نمایش خانگی داد که تا امروز چندان محقق نشده است. شوخیهای نه چندان خلاقانه و شخصیت پردازیهای ناقص، از چالشهای مهم این اثر محسوب میشود.
«قهوه پدری» ماجرای مردی کتاب فروش به نام جهانگیر را روایت میکند که به همراه اعضای خانواده اش، درگیر مشکلات اقتصادی میشود و کارش به نقشه کشیدن برای سرقت از بانک میرسد. از همان قسمتهای ابتدایی، داستان بر محور شخصیت جهانگیر و تعاملات او با سایر کاراکترها شکل میگیرد.
ایده محوری سریال، که بر سرقت بانک و راه اندازی یک کافی شاپ استوار است، درظاهر قابلیتهای بسیاری برای خلق یک روایت هیجان انگیز داشت. اما با آشکار شدن طرح کلی داستان در همان قسمتهای ابتدایی (ازجمله سکانس انداختن زغال در قهوه، خرید قهوه در حجم زیاد و مهمتر از همه اسم سریال)، مخاطب هوشمند شبکه نمایش خانگی، میتواند پایان بندی سریال را نیز پیش بینی کند. این ضعف، بخشی از جذابیت بالقوه داستان را از بین برده است.
مهران مدیری همواره نشان داده است که در به کارگیری الگوهای کمدی فانتزی مهارت دارد. اما این بار، نتیجهای که به دست آمده است، در مقایسه با آثار قبلی او مانند «هیولا»، ضعیفتر به نظر میرسد. کمدی فانتزی ایجاب میکند که شخصیتها قدری غیرواقعیتر و خارج از چارچوبهای عادی باشند، اما این ویژگی نباید منجر به عدول از اصول شخصیت پردازی و بی توجهی به منطق پرداخت شخصیت شود.
جهانگیر، شخصیت محوری سریال، به وضوح یک نمونه ناکارآمد از شخصیت پردازی است. در مقام مقایسه، او را میتوانیم با هوشنگ شرافت در «هیولا» مقایسه کنیم. آقای شرافت اما، شناسنامه داشت و وسوسههای دنیوی به تدریج بر او غالب میشد، این در حالی است که جهانگیر «قهوه پدری» بی هویت، ساده لوح و حتی گاهی نادان جلوه میکند، درحالی که نام خانوادگی او «ادیب» است و سالها کتاب فروش بوده است. روشن است که ویژگیهای شغلی و شخصیتی او هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارند و او بیشتر به ابزاری برای خلق موقعیتهای طنز سطحی تبدیل شده است.
متن «قهوه پدری» که نوشته امیر برادران است، بیشتر بر مزه پرانی و شوخیهای کلامی استوار است. این شوخیها گاهی در لابه لای دیالوگهای معمولی جاری میشوند و به ندرت شاهد موقعیتهای کمدی برجسته هستیم. یکی از ضعفهای بزرگ سریال، نفوذ شوخیهای نامأنوس و اروتیک در متن آن است. این مسئله به ویژه در قسمتهای ابتدایی سریال به چشم میخورد؛ هرچند که در قسمتهای بعدی تعدیل شده است. با این حال، نبود موقعیتهای خلاقانه و جذاب، بار کمدی سریال را بیش از حد بر شوخیهای کلامی قرار داده است که این امر به مرور زمان، برای مخاطب خسته کننده میشود.
یکی از ویژگیهای جالب، اما کم اثر سریال، شوخی مدیری با خودش و جملات وایرال شدهای است که از او در سالهای اخیر در فضای مجازی نقل شده است. هرچند این شوخیها لحظات بامزهای را خلق کردهاند، تکرارشان نشان از خالی بودن دست مدیری در خلق کمدیهای نوآورانه است.
در میان بازیگران سریال، ژاله صامتی با هنرنمایی مسلط خود، بار اصلی پروژه را به دوش میکشد. او که هنرپیشهای خلاق و توانمند است، توانسته است برخی ضعفهای فیلم نامه را پوشش دهد. از سوی دیگر، جواد رضویان با طراحی شیوهای خاص در بیان و لحن، لحظات سرگرم کنندهای را خلق کرده است و تنها کاراکتری محسوب میشود که نه با کلمات، بلکه با نوع بیانش مخاطب را میخنداند، اما نقش او در داستان بسیار محدودتر از سایرین است.
سام درخشانی، برخلاف تواناییهای شناخته شده اش، در این سریال حضوری خنثی دارد و بازیگران جوان نیز در ساخت تیپهای ماندگار ناکام ماندهاند. صداسازی اغراق آمیز و غیرطبیعی ملیسا ذاکری، نمونهای آشکار از ضعف در اجرای تیپهای جدید است که نه تنها کمکی به جذابیت اثر نکرده، بلکه به وجه کمدی آن لطمه زده است.